خیال خوشی
کیست که بتواند آتش در کف دست نهد و با یاد کوه های پر برف قفقاز خود را سرگرم کند
یا چه کسی تیغ تیز گرسنگی را با یاد سفره های رنگارنگ کند،کند(می کند)
یا برهنه در برف دی ماه فرو غلتد و به آفتاب تموز(داغ=summer`s hit )بیندیشد
نه، هیچکس ،هیچکس چنین خطری را به چنان خاطره ای تاب نیاورد.
از آنکه خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست،بلکه صد چندان بر زشتی آنها خواهد افزود
***
نه، هرگز،هرگز هیچکس چنین خطری را
به چنان خاطره ای تاب نیاورد
از آنکه خیال خوبی ها درمان بدی ها نیست
بلکه صد چندان بر زشتی آنها می افزاید
از نمایشنامه ریچارد دوم_ پرده اول_ صحنه ی سوم
اثر ویلیام شکسپیر_ترجمه دکتر الهی قمشه ای
کلمات کلیدی : شکسپیر، خیال خوشی، الهی قمشه ای