سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چحل دم

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/10/10 5:39 عصر

می گن پشط ثر مرده حرف نذنین اما مرده ای که سالهات و باغیاط داره که نمیشه پشط صرش چیضی نگفط عاخه
حطمن  فحمیدین کیو میگم دیگه
مردی (جسارتا البته اسم مرد مقدسه چون مرد علی (ع)بود وبس) که اض فرت دلثوذی واصه کشورش و مخثوسا غشر دانشجوی اون با مدرک دیفلم ردی رفط وشد اسطاد دانشگاح اونم در یک اقدام هماصی
خدایش بیامرظد
باذم بگید اینجا بد جاییه
...
                                                                                                      به قلم حسن
(البته هر چی من میگم خیلی خطرناکه حسن گوش نمیده)



کلمات کلیدی :

تلویزیون آقا ضرغامی

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/10/10 5:30 عصر

سلام دو روزه می خوام یک سری حرفا بزنم اما با خودم کلنجار میرم که
نگو بگو خلاصه گفتم نگم بهتره"اسرار جهان چنان که در دفتر ماست/گفتن نتوانکه
آن وبال سر ماست//چون نیست در این مردم دانا اهلی/نتوان گفتن هر آنچه در خاطر ماست
"

خلاصه فقط اینو بگم اتفاقای روز عاشورا خوب یاد بد واسه من یک حسن
بزرگ داشت بلاخره فهمیدم تو دنیا بجز داهات ما و غزه جاهای دیگه ای هم وجود داره
آخه من فقط تو تلویزیون می تونم ببینم این چیزارو و اون روز فهمیدم که تو دنیا بجز
غزه چیزای دیگه ای هم هست وآدمای دیگه ای هم وجود داره

حالا نپرید به هم دعوای سیاسکی بکنیدا این فقط انتقاد من بود به تلویزیون
آقا ضرغامی جون




کلمات کلیدی :

به حمام میروید اول کدام قسمت را میشویید؟

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/10/7 2:36 عصر

به حمام میروید اول کدام قسمت را میشویید؟

روانشناسی

هنگامی‌که
به حمام می‌روید اولین قسمتی که از بدنتان را می‌شورید کدام ناحیه است؟ این موضوع
که شما هنگامی‌که به حمام می‌روید کدام ناحیه از بدنتان را می‌شورید دارای روان
شناسی جالبی می‌باشد
.
آیا شما به حمام میروید اول صورت، زیر
بغل، موهای سر، قفسه سینه یا شانه هایتان را می‌شورید؟ یا سایر اعضای بدنتان را می‌شورید
.

آیا تا کنون به پاسخ این سوال فکر
کرده اید آیا به این موضوع دقت کرده‌اید ؟؟قبل از اینکه این متن را بخوانید اول
تصمیم بگیرید و فکر کنید که کدام ناحیه از اعضای بدنتان را در ابتدا می‌شورید و
بعد این تست را ادامه دهید
.

اگر شما شخصی هسیتد که هنگام ورود به
حمام صورت خود را می‌شورید
:

پول برای شما اهمیت بسیاری دارد اما
نسبت به اهمتی که پول در زندگی شما دارد کوشش کمی‌برای به دست آوردن آن انجامی‌می‌دهید
سطح تقاضا و تلاش شما دارای توازن نمی‌باشد . در صحبت های خود خیلی پابند صداقت
نیستید و برای اینکه به مقصود خود برسید گاهی اوقات صداقت خود را فراموش می‌کنید
. افرادی
که در اطراف شما هستند به دلیل رفتارهای متفاوتی که شما انجام می‌دهید قادر به درک
صحیحی از شما نیستد ولی شما به تفکرات دیگران راجع به خودتان اهمیت زیادی نمی‌دهید
و معمولا کارهایی را که خودتان دوست دارید و طبق خواسته و میل خودتان باشد انجام
می‌دهید
.

اگر شما شخصی هسیتد که ابتدا زیر بغل
خود را می‌شورید
:

شما شخصی قابل اعتماد و بسیار مسئول
هسیتد و هر کاری که بر عهده شما گذاشته می‌شود را به خوبی انحام می‌دهید . شخصی
کاملا مردمی‌هستید و به همین دلیل و ویژگی که دارید بسیاری از افراد مطیع شما
هستید و ارزش بالایی را برای شما قائل هستند ، زیرا شما اگر دوستی داشته باشید که
در قطب شمال زندگی کند و به کمک شما احتیاج داشته باشد بلافاصله با شنیدن این خبر
به کمک او می‌روید . اما توصیه می‌کنیم اینقدر صادق نباشید زیرا باعث می‌شود که
متحمل ضربات جبران ناپذیری شوید
.

اگر شما سخصی هستید که ابتدا موهای سر
خود را می‌شورید
:

این افراد هنرمند، خلاق، هستند و
معمولا دارای افکاری مثبت هستند که باعث می‌شود دیگران را به خود جذب کنند . این
افراد معمولا آنقدر در رویاهایی خود غوطه ور می‌شوند که گاهی فراموش می‌کنند در
حال حاصر و در این زمان به سر می‌برند . برای به دست آوردن پیروزیها و موفقیت های
با تلاش مدام و پیوسته پیش می‌روید . شما قادر به درک موضوعاتی هستید که دیگران
نمی‌توانند آن را درک کنند . موقعیت اجتماعی برای شما بسیار مهم تر از جنبه ی
اقتصادی آن می‌باشد. به خانواده و دوستانتان اهمیت زیادی می‌دهید
.
اگر شما سخصی هستید که اول قفسه‌ی
سینه تان را می‌شورید
:

شما شخصی هسیتد که زیاد اهل حرف و سخن
نیستید و ترجیح می‌دهید در مورد کاری صحبت نکنید تا این کار به اتمام برسد و بعد
در مورد آن صحبت می‌کنید ، آدمی‌رک هستید.آرامش خیال و آسودگی بزرگترین هدف شما در
زندگی است . شما شخصی هسیتد که نمی‌توانید افرادی که به نوعی حواس پرت یا پریشان
هستند تحمل کنید . شما همیشه تمایل به کارهای جدید و نو دارید و از تمام وقایع
جدید و متنوع استقبال می‌کنید
.

اگر شما سخصی هستید که اول شانه‌هایتان
را می‌شورید
:

این افراد معمولا در همه‌ی کارهای خود
با ناامیدی وارد می‌شوند به همین دلیل نمی‌توانند پیروز میدان شوند جون از ابتدای
امر با نا امیدی وارد می‌شوند . علی رغم توانایی های زیادی که دارید تا کنون
پیشرفت قابل توحهی نسیب شما نشده است . دوست دارید وقت خود را در تنهایی بگذرانید
و از تفزیحات جمعی فراری هستید . پول برای شما در زندگی تان تاثیری وافر و باور
نکردنی دارد در حالی که بر تمام قعالیت های شما تاثیر مستقیمی‌دارد
.

سایر نقاط بدن:

شما شخصی بسیار متعادل هستید، به
راحتی می‌توانید درون خود را کنترل کنید و بر احساسات قلبی تان فائق شوید . شما
فردی فعال و پویا نیستید باید این موضوع را یاد بگیرید که این حس را در خود بیدار
سازید تا بتوانید زندگی تان را از هیجان سرشار کنید . شما شخصی دوست داشتنی هستید
و به هر مجلسی که قدم بگذارید دوستان زیادی را برای خود پیدا می‌کنید
.




کلمات کلیدی : روانشناسی

آیا ازدواج برای همه یک امر ضروری است ؟!

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/9/30 10:37 صبح


آیا ازدواج برای همه یک امر ضروری است ؟!



"
عشق در نگاه اول فهمش راحت است، یعنی وقتی دو نفر برای یک عمر به هم
نگاه می کردند

و این به یک معجره تبدیل می شود." – امی بلوم

ازدواج چه فوایدی دارد؟ ازدواج این امکان را برای افراد فراهم می کند
که کمی آرامتر شوند و برای شناختن درونی و بیرونی طرف خود متعهد شوند. این نزدیکی
و صمیمیت و اینکه بدانید یک نفر در این دنیا دوستتان دارد و به رابطه با شما متعهد
است خیلی زیباست. همچنین ازدواج یکی از معدود راه های تشکیل خانواده بدون حرف مردم
است. ارتباط و تشکیل خانواده بدون ازدواج قانونی همانطور که میدانید چندان در
جامعه ما مورد پسند نیست. همچنین وقتی ازدواج کرده اید، می توانید خیلی راحت
خودتان باشید و با راحتی بیشتری کارهایتان را انجام دهید. ازدواج معمولاً فواید
مالی هم در بر دارد و حتی بانک ها افراد متاهل را بیشتر از افراد مجرد جدی می
گیرند. ازدواج گذرگاهی برای شروع دوباره زندگی شماست. آنجاست که می توانید برای
آینده تان و هر چه که برایتان مهم است برنامه ریزی کنید. البته این کارها را می
توانید بعنوان یک فرد مجرد هم انجام دهید اما همیشه یک باری روی دوشتان است که یک
روز بالاخره باید ازدواج کنید
.

با وجود این فواید، ازدواج معایبی هم به همراه دارد. هرچقدر هم که دو
طرف سعی کنند استقلال خود را در ازدواج حفظ کنند اما باز هم بخش اعظمی از
استقلالتان با ازدواج از بین می رود. برخی رفتارهای و اعمال خاص که قبلاً برایتان
قابل قبول بود، الان دیگر نیست و می تواند باعث عدم وفاداری احساسی یا جسمی شود.
خیلی وقت ها ازدواج کردن مثل این می ماند که دوباره بچه شده باشید. بعد از ازدواج
می بینید که دوباره با احساسات یک نفر دیگر محدود شده اید. البته ازدواج مثل زندان
نیست اما آن آزادی که قبل از ازدواج داشتید دیگر وجود ندارد. خستگی جنسی هم بعد از
ازدواج ایجاد می شود. صادقانه بگوییم، چند بار می توانید با یک نفر خاص قبل از
اینکه پیر شوید رابطه داشته باشید؟ خیلی از زوج ها عشق و نوازش های حین رابطه جنسی
را زیاد جدی نمی گیرند و همه شور و احساس در سکسشان از بین می رود. اگر با خود فکر
می کنید که این اتفاق برای شما نخواهد افتاد مطمئن باشید که کاملاً در اشتباهید
چون بالاخره این اتفاق می افتد
.

بچه ها را هم وارد قضیه کنید و آنوقت است که داستان ازدواج سخت تر هم
می شود. دو نفر الان باید در مورد نحوه بزرگ کردن و تربیت کردن فرزندانشان هم با
هم توافق کنند. بچه ها در خیلی چیزها دخالت می کنند. بله درست است که بچه نعمت است
و عشق بیشتری به زندگی زناشویی می بخشند اما کنار آمدن و تربیت کردن آنها کاری
بسیار دشوار و استرس زا است و مسئولیت ها و انتظارات را ده برابر بیشتر می کند.
بچه ها همچنین آن چیزهایی که در مورد همسرمان دوست نداریم را بیشتر به چشممان می
آورند. به خاطر همه این مشکلات هم که شده باید قانونی تصویب کنند که زوج ها باید 5
سال تا بچه دار شدن صبر کنند تا بهتر بتوانند در این رابطه تصمیم گیری کنند
.

"
عشق یک دیوانگی موقت است، که با ازدواج درمان می شود." – آمبروز
بیرث


آیا باید ازدواج کنیم؟ این سوال کاملاً شخصی است. ازدواج این روزها
جذابیت خود را از دست داده است و رسانه ها هم خیلی به این موضوع کمک کرده اند
. پاسخ به
این سوال خیلی ساده است. اگر فکر می کنید برای شما مناسب است باید ازدواج کنید.
اما اگر فکر می کنید که آن روش زندگی برای شما مناسب نیست پس نباید ازدواج کنید.
هر فرد متاهلی که به شما می گوید، ازدواج چیزی را تغییر نمی دهد، کاملاً اشتباه می
گوید. ازدواج خیلی چیزها را عوض میکند
. البته خوشبختانه تعادلی که ازدواج ایجاد می کند به همان اندازه
تاثیرات منفی، تاثیرات مثبت به همراه دارد
.

داستان های پریان که در زمان کودکی برایمان می گویند فقط داستان اند. داستان
واقعی جذابیت خیلی کمتری دارد و تلاش بیشتری هم می برد. برای ازدواج باید بخش خیلی
بزرگی از خودمان را فراموش کنیم و خیلی آرزوها و خواسته های شخصیمان را مدتی متوقف
کنیم. خیلی ها بعد از مدتی می فهمند آنچه که اول کار می خواستند خیلی با آن چیزی
که آخر کار می خواهند فرق می کند. آیا همه اینها ارزشش را دارد؟ خیلی وقت ها زن و
شوهر های خوشبخت می گویند که بله ارزشش را دارد اما یادتان باشد زن و شوهرهای
خوشبخت هم یک شبه به آن وضعیت نرسیده اند. برای اینکه یک ازدواج دوام پیدا کند
باید واقعاً به تعهدات پابرجا بمانید و مشکلات عاطفی، احساسی، ذهنی و فیزیکی خیلی
زیادی را پشت سر بگذارید. ده سال اول را واقعاً به کشف رابطه می پردازیم. خیلی وقت
ها تا زمانیکه مجبور می شویم با یک نفر زیر یک سقف زندگی کنیم، خودمان و همه
پیچیدگی های خودمان را نمی شناسیم
.

اگر چند وقت است که سردرگم هستید که باید ازدواج بکنید یا نه، توصیه
می کنیم که کمی صبر کنید. این مسئله نشان می دهد که شما هنوز در این مورد تردید
دارید و مطمئن به این کار نیستید. مطمئن باشید که وقتی زمان واقعی ازدواجتان رسیده
باشد، آنوقت است که دیگر این تردید را ندارید و کاملاً از تصمیم خود مطمئنید




کلمات کلیدی : آیا ازدواج برای همه یک امر ضروری است ؟!

آیا ازدواج برای همه یک امر ضروری است ؟!

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/9/30 10:37 صبح


ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم،
دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز
آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی
دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه "بله" را سر سفره عقد بگویند مکث
طولانی تری دارند
.

در جوامع غربی تحقیقات گزارش می کند که از سال 2001، تعداد کسانی که
ازدواج می کنند هر ساله رو به کاهش است. در سال 1970، 72 درصد از جمعیت متاهل
بودند ولی این رقم امروز به 50 درصد رسیده است. همچنین، درصد افرادی که طلاق گرفته
اند شدیداً رو به افزایش است. مشخص است که همه این اطلاعات باعث می شود افراد قبل
از ازدواج بیشتر و عمیقتر به این اقدام خود فکر کنند. سوال این است که در این
روزگاری که هیچ چیز دائمی و بادوام به نظر نمی رسد، آیا باید ازدواج کرد یا خیر؟


بدون شک عامل دیگر در کاهش آمار ازدواج تاثیر طلاق بر ذهن نوجوانان و
جوانان است. خیلی از آنهایی که به ازدواج فکر می کنند خود فزندان طلاق هستند. این
مسئله آنها را در برابر رفتن زیر بار تعهدات ازدواج مقاومتر می کند. از 82 درصد از
زوج های متاهلی که تا پنجمین سالگرد ازدواجشان زندگی مشترکشان ادامه پیدا میکند،
فقط نیمی آن را به 10 سال می رسانند. با گذشت زمان، احتمال با دوام ماندن ازدواج
ها کمتر و کمتر می شود. تعداد بالای شکست های ازدواج باعث می شود مردم بیشتر به
مسئله ازدواج کردن یا نکردن فکر کنند
.

اکثر مردم می فهمند که اول آشنایی همیشه سرشار از عشق و محبت است. اول
همه رابطه ها همه چیز خوب است. ارتباط جنسی خوب است، همراهی و همدلی دو نفر با هم
خوب است، و مقدار کمتر تعهدات مشترک زندگی را برایشان ساده تر می کند
. زندگی
کردن در خانه های جدا به هر دو طرف آزادی بیشتری داده و نگرانی ها معمولاً کمتر
است. چیز زیادی برای نگرانی وجود ندارد. وقتی رابطه برهم می خورد، چیزهایی مثل
بچه، مشکلات مالی و قضاوت های جامعه وجود ندارد که دو طرف را نگران کند و بیشتر
افراد می توانند راحت از این مشکلات بگذرند. قبل از اینکه رابطه دو طرف قانونی
شود، بر هم زدن رابطه کار سختی به نظر نمی رسد. سالیان سال است که به مردها و زن
ها درمورد ازدواج و تعهدات آن هشدار می دهند. سکس بین دو طرف محو می شود، زن خانه
مدام غرغر می کند، مرد به فردی تنبل تبدیل می شود که جز دستور دادن و خوردن کار
دیگری در خانه نمی کند و خیلی چیزهای دیگر. اینجاست که می گویند، سری که درد نمی
کند را دستمال نمی بندند
.

بعد از گذشت یک زمان مشخص می فهمید که قدم بعدی در رابطه تان این است
که ازدواج کنید. معمولاً فقط یکی از دو طرف میل به ازدواج دارد و طرف دیگر به همان
وضعیت راضی است. اما به خاطر ترس از دست دادن رابطه، دو نفر با هم ازدواج می کنند.
اما مدت زمان کمی بعد از ازدواج است که همه چیز خسته کننده و تکراری می شود. تعداد
کمی از افراد از قبل پیشبینی می کردند که به چنین نقطه ای برسند. بعد از اینکه
آنچه که باید گفته شود، گفته می شود و آنچه باید انجام داده شود، انجام داده می
شود، زن و شوهر هر شب از سر عادت در اتاق نشیمن می نشینند و تلویزیون تماشا می
کنند، هر روز همان کارهای مشابه و تکراری را انجام می دهند و زندگیشان کاملاً
یکنواخت می شود. این مسئله باعث می شود متوجه شوید که خیلی چیزها در مورد همسرتان
هست که دوست ندارید و آزارتان می دهد. متاسفانه، دیگر خیلی دیر شده است. دیگر
ازدواج کرده اید و باید با آن کنار بیایید
.

یک روی سکه می گوید چون نمی توانید اوضاع را تغییر دهید به این معنی
نیست که اوضاع بد است. در زندگی دوره های تغییر مختلفی وجود دارد و وقتی ازدواج می
کنیم، همراه با همسرمان این تغییر را تجربه میکنیم. گاهی اوقات یکی از دو طرف
جلوتر از آن یکی است و گاهی اوقات این رشد با هم صورت می گیرد. اگر بتوانید هر
مرحله رشد را با هم طی کنید، به دستاورد بسیار بزرگی در زندگیتان نائل شده اید.
حتی اگر 10 سال هم با یک نفر رابطه دوستی داشته باشید، به ندرت در مورد موقعیت های
واقعی زندگی که ممکن است موجب ازدواج یا برهم خوردن آن شود بحث می کنید و ناگهان
می بینید که با او ازدواج کرده اید و همه تعهدات و انتظارات دنیا از شما خیلی دشوار
به نظر می رسد. خیلی وقت ها به زندگی مجردیتان فکر میکنید که هیچ کس نبود که بهش
جواب پس بدهید، کسی نبود که نگرانش شوید، کسی نبود که مجبور باشید از او مراقبت
کنید و هیچ کس هم نبود که به شما بگوید چه باید بکنید و چه نباید بکنید
. اما قبل
از اینکه در دریای پشیمانی گم شوید، به این فکر کنید که در زمان مجردی وقتتان را
چطور می گذراندید؟ آیا آن تنهایی هر از گاه اذیتتان می کرد؟ آیا احساس کمال می
کردید؟ آیا اوقات فراغتتان را به دنبال یک شریک زندگی بودید؟ آیا به آنهایی که
ازدواج کرده بودند حسادت نمی کردید؟ آیا فکر نمی کردید که ازدواج یک مسئله خیلی
مهم است و باید آنرا جدی بگیرید؟ آیا اصلاً باید ازدواج کرد؟




کلمات کلیدی : آیا ازدواج برای همه یک امر ضروری است ؟!

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/9/26 12:25 عصر

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم
الو ... الو... سلام

کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا
نیست؟


پس چرا کسی جواب نمیده؟

یهو یه صدای مهربون!
..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟


خدا هست؟ باهاش قرار
داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده
.

بگو من میشنوم .کودک
متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم
...

هر چی میخوای به من بگو
قول میدم به خدا بگم
.


صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست
نداره؟؟؟؟


فرشته ساکت بود .بعد از
مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته
باشه؟


بلور اشکی که در چشمانش
حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه
نگی خدا


باهام حرف بزنه گریه
میکنما
...

بعد از چند لحظه هیاهوی
سکوت ؛




کلمات کلیدی : الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/9/26 12:24 عصر

بگو زیبا بگو .هر آنچه
را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه
کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم
تو رو خدا...چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟آخه خدا من خیلی تو
رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت
کنم؟


نکنه یادم بره که یه
روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقیه که بزرگ شدن و
حرف منو نمی فهمن
.

مثل بقیه که بزرگن و
فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نیستیم؟پس چرا کسی حرفمو
باور نمیکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد
...

خدا پس از تمام شدن
گریه های کودک:آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن
فراموش میکنه...کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند
تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت
.

کاش همه مثل تو مرا
برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند .دنیا برای تو کوچک است
...

بیا تا برای همیشه کوچک
بمانی وهرگز بزرگ نشوی
...

کودک کنار گوشی
تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت





کلمات کلیدی : الو؟؟... خونه خدا؟؟ خدایا نذار بزرگ شم

...

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/9/24 8:36 عصر

کاشکه یه روز باهم دیگه
سوار قایق می شدیم دور از نگاه آدما هردومون عاشق می شدیم
 
 
کاش آسمون با وسعتش تو دستامون جا می گرفت گلای سرخ دلامون کاش بوی
دریا می گرفت
 
 
کاش تو هوای عاشقی لیلی و مجنون می شدیم باد که تو دریا می وزید ما
هم پریشون می شدیم
 
 
کاشکه یه ماهی قشنگ برای ما فال می گرفت برامون از فرشته ها امانتی
بال می گرفت
 
 
با بال اون فرشته ها تو آسمون پر می زدیم به شهر بی ستاره به آرومی
سر می زدیم
 
 
شب که می شد امانت فرشته ها رو می دادیم چشمامونو می بستیم و به هم
می افتادیم
 
 
کاشکه تو دریای قشنگ خواب شقایق می دیدیم خواب دو تا مسافرو عشق یه
قایق می دیدیم
 
 
کاشکه می شد نیمه شب باهمدیگه دعا کنیم خدای آسمونارو با یک زبون
صدا کنیم
 
 
بگیم خدای مهربون ما رو ز هم جدا نکن هرگز به عشق دیگری ما رو تو
مبتلا نکن
 
 
کاش مقصد قایق یه جای دور ساده بود که عکس ماه مهربون رو پنجرش
افتاده بود
 
 
کاشکه انجا هیچکسی نبود یه وقتی با تو دوست بشه تو نازنین من بودی
مثل حالا تا همیشه
 
 
کاشکه بجز من هیچکسی اینقدر زیاد دوستت نداشت یا که دلت عشق منو
اوّل عاشقاش می گذاشت
 
 
کاش یه پرنده بودی من واسه تو یه دونه شک ندارم اون موقع هم
اینجوری دیوونه بودم
 
 
کاش تو ضریح عشقِ تو یه روز کبوتر می شدم یه بار نگاهم می کردی اون
موقع پرپر می شدم
 
 
کاشکه می شد جدایی رو به جایی پنهون بکنیم خارای زرد غصّه رو از
ریشه بیرون بکنیم
 
 
کاشکه باهم یه جا بریم که آدماش آبی باشن شباش مثل تو قصّه ها زلال
مهتابی باشن
 
 
انوقت با لطف ماهیا دریا رو جارو بزنیم به شهر آرزو ها بریم پارو
بزنیم
 
 
بریم یه جا که آدماش بر سر هم داد نزنن بخاطر یه باد بادک بچِّه ها
فریا د نزنن
 
 
بریم یه جا که دلها رو با یک اشاره نشکنن بچّه ها توی بازیشون به
قًَمری ها سنگ نزنن
 
 
چشمامونو می بندیم و باهم دیگه می ریم سفر یادت باشه هر جا می ری
من وبا رویاهات ببر
 
 
یادت باشه اینجا هوا غرق یه دلواپسیـــــــــــــــــه اما از
اینجا که بریم فقط گل اطلسیـــــــــــــــــه




کلمات کلیدی :

100 سوال طنز که میتوانید از دوست دختر یا نامزد خود بپرسید

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/9/22 11:59 صبح


به
دلایل مختلف ، خیلی از پسرها همیشه به دنبال این هستند که در اولین ملاقات خود ،
پشت سرهم سوألهایی از دوست دختر خود بپرسند ، شما چطور ؟ دلایلتان چیست ؟


شاید می خواهید روز ولنتاین بهتری را تدارک ببینید ؟
یا اینکه با او خودمانی تر بشوید؟
شاید هم اولین بار است و هول شده اید و نمی دانید چطور سر صحبت را باز کنید ؟
در اینجا به 100 سوأل که می توانید شما را از آن حالت یخ بودن درآورد و وادار
به صحبت کند ، اشاره کرده ایم ، آنها را یکبار بخوانید و بعد نظر دهید ، موافقید؟
!

و لطفا" بخاطر داشته باشید ، همه ی این سوالها جنبه ی طنز دارد ، اگر
فهرستی کامل از همه ی آنها را به یکباره جلوی روی دوست دختر خود قرار دهید ،
مسلما" او وحشت زده ، از شما فراری می شود ، مطمئنا" دوست ندارید که این
طور شود ؟
!!

تنها هر بار دو یا سه تا از آن را انتخاب کنید تا سر صحبت را باز کنید .

حتما" شما هم بارها و بارها در برخورد با مردم چیزهای عجیبی دیده اید و
از آن درس عبرت گرفته اید ، شاید افراد با هم فرق کنند ولی تقریبا" در یک
مواردی با هم شبیه اند ، بطور مثال ، شاید دوست دختر جدید شما هم بخواهد در مواقعی
شما را غافلگیر کند ، مراقب باشید
!!

او را مجبور نکنید به سوالاتی که مایل نیست ، یا خود را تحت فشار می بیند ،
پاسخ دهد . بهتر است در پرسش موضوعات محرمانه و شخصی او بسیار محتاط باشید ، به
خصوص اگر هنوز با هم خیلی صمیمی نشده اید



کلمات کلیدی :

100 سوال طنز که میتوانید از دوست دختر یا نامزد خود بپرسید

ارسال‌کننده : سعید و ...ش در : 88/9/22 11:58 صبح

.

1-
بهترین شغل شما تا کنون چه بوده ؟

2-
بدترین شغل شما چه بوده ؟

3-
اسامی تمام جاهایی را که تا به حال در آن مشغول بوده ای را بگویید ؟

4-
بهترین دوست شما چه کسی است ؟

5-
در مورد خانواده خود حرف بزنید ؟

6-
در مورد وابستگان خود صحبت کنید ؟

7-
اولین ماشین شماچه بوده ؟

8-
هنرپیشه مورد علاقه شما کیست ؟

9-
سرگرمی های مورد علاقه شما چیست ؟

10-
چه آهنگهایی را دوست داری ؟

11-
مهم ترین تغییرات و تحولات در زندگی شما چه بوده ؟

12-
اولین دوست دختر / دوست پسر خود چه کسی بود ؟

13-
اولین باری که کسی را بوسیدی با چه کسی و کی بود؟

14-
وحشتناک ترین کاری که تا به حال کرده ای چه بوده ؟

15-
تا به حال دستگیر شده اید ؟

16-
وابستگی سیاسی دارید ؟

17-
تا به حال به فرد دلخواه خود رای داده اید ؟

18-
دارو مصرف می کنید ؟

19-
خرید کردن را دوست دارید ؟

20-
در چه وقت احساس راحتی می کنید ؟

21-
اگر تنها باشید دوست دارید چه کار کنید ؟

22-
آیا تا به حال یک شب تا صبح بیدار مانده اید ؟

23-
اهل پس انداز هستید ؟

24-
پول خود را بیشتر صرف چه چیزهایی می کنید ؟

25-
اگر یک چک پول 100 هزاری پیدا کنید ، چه میکنید ؟

26-
آیا بچه دوست دارید ؟

27-
فکر می کنی از عهده تربیت یک بچه بر می آیید ؟!

28-
به نظر شما والدین خوب ، چه خصوصیاتی دارند ؟

29-
آیا شما فرد رمانتیکی هستید ؟

30-
تا به حال حیوان خانگی داشته ای ؟ آیا شده آن را گم کنید ؟




کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4   5   >>   >

کدهای جاوا وبلاگ

قالب وبلاگ

FreeCod Fall Hafez

کد بارش قلب